سرزمین مادری

دلتنگی ها ، پریشانی ها ،وصل و آغوش پاکش

سرزمین مادری

دلتنگی ها ، پریشانی ها ،وصل و آغوش پاکش

سرزمین مادری مهد آن یار دلجویی ست که قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهیم سپرد جان در جوار شیرینش.
چه مقدار خون در عدم خورده باشم
که بر خاکم آیی و من مرده باشم

آخرین مطالب

۵ مطلب در آبان ۱۴۰۰ ثبت شده است

از دور دست  صدایی می آید

صدای مسافری  ، به این سو می آید

حافظه جاده نوید آشنا دارد مرا

حاصل سبز حقیقت  ، خواهش سرخ نیاز ، دست در دست خدا

آزمون صداقت  ، برتری ایثار

دور دست مانده همه امیدم

دور دست جریان دوستی ست

و به حقیقت سوگند 

که عمری بی عشق نمانده  ،

در طلوعی از جنس باور  ، سلاله سرخ نبی  ،بهایی بس گزاف

گذر از روزهای درد

اشک های شامیان  ،  اقتدار باور

مسافری می گذرد از دشت زمان، و من اینجا تنها  ، تک سوارش می روم

انتهای غروب  ، می بردم  ، بی هیچ سئوال

دست سرد زمستانی ات رادر شبه عمر دلاویزم نهان کن

آدم برفی من ، عروسک شکستنی

گل بارون زده یاس قناری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۰۱:۲۷
محمد امین

ای گل خوشبوی بهار ، ای یرنگی  ، ای پرده اسرار  ، ای جهت   ، ای راه

تو گواه بی نظیر بیداری ، تو سترگ   دست در دست من دادی ،تو بهانه  ، تو نیاز

تو همان شوق  پر شور گناه ، تو دلیل راه و مقصد کلامی ، تو خدای پر توان و پاکی

تو شهادتینی  ، تو  همان  دین  خدایی ،   تو شریعت  ، تو پناه  مانده راهی

تو حَکَم   ، تو صداقت   ،  تو که سرشار   گواهی

تو بیا  و از چاهم برون آر   ای گواه

ای سر  ، ای نور  ، ای عشق  ،  ای یار  

تو مرو بهر خرابات  ، تو مشین اندر کنارات

تو همان  بی نهایت   ، تو همین لحظه اینک   ، تو ز دیروز به اینجا قدمی برداشته

تو بمان که جون شما پاک نباشد

قفسی ساخته ای از بی خیالی  ، چشم بر هم نهادی  ، سوز بی مروت ....

راه و تصمیم  ، راه بیداری  ، راه تو راه خداست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۰۱:۲۶
محمد امین

حدیث جوئیدن وصل و مراد است  ، جدا گشته ز نیزار جنوب

می گدازم ، می نویسم  ، می خروشم ، پنجه در دیوار و دشت

همه ایهام  و عجز ،    صنع ادب  ، بی نزاکت ، با ادب  ، هم مست  هم هوشیار

همه چیز ، همه جا ، از زمین  ، از جنس آب  ، از هوا و کهکشان

از فرود آمدن قاصدکی گوشه باغ  ، از تمدن   ، از فلک گویم 

نویسم سطر به سطر  بی کرانی  ، بی معانی  ، از هجوم قوم زهر آلود درد

دلتنگی ست قصه بارش ابر ، قصه جوشش باد ، ناله پردود آتش  ،

از میان یک جهان ذکر و کلام  ، از همه بانگ کلامم  ، درد بی پاسخ همان یک دو حرف بودکه بگذشت

ای بهانه خفته در شهر کهن ، گفتن اوهام با نام شعر نو

ای خداوندا  ، ای منتهای راه ما  ، ای ابد

از تو می آیم و می شتابم پر شتاب تر از نسیم

مامن مان از جنس تست  ، لوح ما پوشیده نیست ، اس داننده هر سر نهانی

قصه پوپک بدانی  ، اندوه ساحلم تو خوانی  ، درد تا صبح سوختنم را

هر سطر های عالم گفتنم را  ،

ای من بی تاب آن سفر  ، پله ای بیش نیست  ، قاصدک در راه نیست

قرن ماست و درد ماست  ، درد فرو رفتن به تالاب زمان

عشق است  ، حلقه هوشمندمان  ،که داند دردمانv

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۰۱:۲۳
محمد امین

پریشانحالی دورانمی ، عین نیاز و جودمی  ، سمبل آفرینش  ، نفس سوسن باغ جوانی

گوهر ناب سخن ،

قد دلمی  ، دل سوزان  ، دل بیمار  ، دل افسرده و غمخوار

بی تو سال ها  ، درد من قرن هاست  ، بوی تو ، قدیس زیبای عبادت 

تو همان گوهر نایاب سرگشتگی من ، عمر دوران شبابی

معبد به معبد  ، کوی به کوی  ، خواستگه روح و روانم

بی تو حیرانی دشتم ، بی تو طعمه ددانم  ، مرحم درد  گذشته  ، آرام ساز زخم هایم 

 نهر گشتی بهر اشکم   ، غربت نایافته عشق  ، تو همان از جنس خاکی   ،

تو مقدس بهر ایمان ، همچو بودا

آه من   حیران من  ، در شب درد  ، شب خونبار من

دست من گیر ای کریم و ای رحیم و ای لطیف و ای قریب  و ای عزیز

ای صمیمی همچو گل   . من هستم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۰۱:۲۰
محمد امین

در رهگذار باد

در این سفر

از نیستی

به میانی تهی و سرد

گریزانم باز

فریاد ها زده ام

از نفس قفس  ، از بند  آدم ها و خود ها

سیاهی آسمانش  انبوه  ایستادنهای  واهی

نفس ستاره هایش ز یاد برده ام  و در پی چراغی دوباره

در من پایکوبان و شادان  از سرودها  ،  همسفران با کوله هایی از بها

نادان از تسهیلات نابش

دیده ام نهایت ریشه و پایدارم را

در خاک و حرمت خاک

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۰ ، ۰۱:۱۶
محمد امین



فال حافظ

تصاویر زیباسازی