سرزمین مادری

دلتنگی ها ، پریشانی ها ،وصل و آغوش پاکش

سرزمین مادری

دلتنگی ها ، پریشانی ها ،وصل و آغوش پاکش

سرزمین مادری مهد آن یار دلجویی ست که قرن ها قبل از آمدنم گمشده راهم بوده و خواهیم سپرد جان در جوار شیرینش.
چه مقدار خون در عدم خورده باشم
که بر خاکم آیی و من مرده باشم

آخرین مطالب

۱۰ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

مکن از قید قفس بهر خدا آزادم

صید مجروحم و دلباخته صیادم

 

دلگشا تر  ز بهشت است مرا حلقه نور

تا که در حلقه مهرت طاهرا افتادم

 

می کنم یاد شما گرچه که یادم نکنی

می کشم ناز شما گرچه که نازی نخرم

 

الفتی هست مرا با قدح و  میخانه ات

قامتت راست کن ای راهبر فرهیخته ام

 

گله از دوست نبود از تو بود ای من دون

داد دل با  که بگویم که خود خواسته ام

 

می برندت ز برم تا که ببری دل من

می بری از من و ترسم که بری از یادم

 

روز قتلم چو رسد  روز خوش عمر من است

گر چه در مسلخ عشق هستم و دلداده جلادم

 

نبری از یاد پسر را ز جفا ها فریاد

گر چه دانم که به گوشت نرسد فریادم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۰ ، ۱۱:۰۴
محمد امین

نمی دانم کدامین شعر عاشقانه بود

نمی دانم کدامین عطر دلانگیزی که در عالم هستی دیده بودم

کدام  نرگس  شادابی

کدامین هدیه بهر شما لایق بود

حصل چهل سال انتظارت را

فارغ  از رنج ها

همه آنچه خوبی جهان است

با تو تقسیم کنم

عشق ها  ورزم

آزمون نهایی من

و فقط عشقی بجا مانده از زمستانی سنگین  و سرد

جوانه ات خواهم شد

مرورگر ورق ورق دوست داشتن  تو

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۰ ، ۰۴:۰۳
محمد امین

قرن پانزدهم را هم دیدیم

دوباره شب تولدت

این بار شانزده شمع عمرت

وای الاها

فرخنده باد میلاد هفده سالگی دختری تنها،نمونه راستی و طراوت

خوب نظاره کن بهترین قرن آخر را

نظاره کن تنها عشق را

و نظاره کن

اندکی نیز من را.

پدر.4/4/1400

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۰۰ ، ۰۳:۵۸
محمد امین

دوباره باز خواهم گشت 

دوباره خیره در نگاه تو

آنقدر عشق ورزم   ،  تا هستی لبخند زند

چنان بی تابی ای تا دل ببازی

و بدانی چه می کشم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۵:۰۰
محمد امین

دوباره پرده برافتد و ارغوان جامه درانی کند 

دوباره نرگش و شمشاد خنده زنند صدای غوک را

دوباره سبزه سلام و غنچه قیامت کنددولاره با طلیعه نوروز درد شتا هم بسر آید

دوباره عطر گل یاس را بتوان از سر هر کوچه شنید

دوباره من باشم و تو باشی و فصل های عمر بگذشته

و دوباره هر صبح سلامت بدهم

زین پس هر سلام و هر عمل جز با عشق پذیرایم نباش

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۴:۵۵
محمد امین

همچو موج دریا 

حال زار من را توان بیانی نیست

گهی نور امیدی را می تابانم بر دل

و دوباره خشم امواج و هراس و اضطراب جدایی

درد من خویشتن است

چگونه گاه اینچنین خفیف و نازل می شوم که یارم هم

تصمیم به دور زدن و گذر کردن از مرا می گیرد

درد من عاطفه و دلدادگی ست ، درد من ساده بودن است ، ساده دیدن ،صادق زیستن

این چه کشش و جاذبه احساسی درد آور است

بعد همه آفت ها و بی تفاوتی ها

اینچنین زار چو خسرو در پی شیرینم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۴:۳۸
محمد امین

شبِ تاریکی در پشت پنجره 

می بینم کوچه خلوت شبم را 

شب های خانه خاموش من

می نشینم و هر دمی

بهر سرور سخاوت چشمان یارم

شعری خواهم گفت

شعری خواهم خواند

تقدیم مهرت نمایم ، غزلیات لطیف ثنایی

و کرور کرور دیدار شمس را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۴:۲۳
محمد امین

چه ارزان  و چه تکرار ، چوب حراج می زنی بر هستی من

من و تو همسفریم ، دو تن فرسوده جاده ، دو زخم خورده دشنه های بی مروتی

دو بیگانه در خویشتن

من و تو همسفریم ، در این چند دهه عمر

دو نیمه یک نی ، دور مانده از نیستان الهی

رسالتمان روی هم  و باهم باید و صدا و ناله اش بر میخیزد

تجربه کوچکترین مقیاس وحدت

من و تو همسفریم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۵
محمد امین

خانه ما

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۳:۳۲
محمد امین

شبی از شبها

وقت شمردن سالهای عمرت

و ارزش نهادن بر همه روزهایت

وقتی برآیند نمزاتت ، همه آنچه تاکنون ریسیده ای....

چه بی حاصل 

چه بی نهایت شرح وظیفه بر گردن داشتی

آدمیت را ارج نهادن ، آدم بودن

رسالت بندگی را پاک فراموش نمودن

در پی هیچ زیستن

و اکنون بی حاصل و بایر گشته مزرعه حیاتم

تا همین فرصت اندک زیستن باقی ست

شرم حضور خویش را باید کم نمودن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۳:۲۷
محمد امین



فال حافظ

تصاویر زیباسازی